در سال 2010 که استیو جابز آیپد را معرفی کرد، بر خلاف برخی ادعاها ما با خانواده جدیدی از گجتها آشنا نشدیم، بلکه با مفهومی مدرن از گجتی که پیشتر هم وجود داشت روبرو شدیم. و آنطور که گذر زمان نشان داد، عاشق این مفهوم مدرن شدیم. اگر بخواهم خیلی ساده منظورم از مدرنیسم -در این مطلب- را بیان کنم، یعنی نو دیدنِ تمامِ چیزها، به خصوص چیزهایی که پیشتر هم وجود داشتهاند. و بر طبق این تعریف میتوان گفت که به راستی آیپد نخستین تبلت مدرن بود.
اما همانطور که ممکن است من و شما در تعریف یکخطیِ من از مدرنیسم با هم اختلاف نظر داشته باشیم، ممکن است در انتظارمان از یک تبلت، چه طراحی و چه کارکرد آن هم نظرات مختلفی داشته باشیم. مایکروسافت با معرفی سِرفِیس سعی در ارائه ایدهٔ خودش درباره تبلتهای مدرن -یا شاید پُستمدرن- دارد. ولی بد نیست در اینجا نگاهی متفاوت به این رویکرد جدید داشته باشیم.
بسته به نوع اجرای ایده، ورود مایکروسافت به این قلمروی جدید، میتواند قویترین و پرطرفدارترین مایکروسافت تاریخ را بسازد، و یا اینکه آن را به ورطهای بیاندازد که امروزه RIM و Yahoo گرفتارش هستند.
هفته گذشته، مایکروسافت به شکلی مؤثر به مدل کسبوکاری که خود خالق آن بود، پایان داد. منظور فقط ارائه یک تبلت دلربا با سختافزار و نرمافزار یکپارچه نیست، بلکه اشاره ما به اولین نشانه در تغییر رویکرد چندپارهٔ مایکروسافت در بخش کامپیوترهای شخصی است. رویکردی که در آن، اصل بر تفکیک تولید نرمافزار و سختافزار بود. رویکردی که -با عرض معذرت از طرفداران مایکروسافت- باعث شده بود مایکروسافت خواب این را هم نبیند که در عرصه پُستپیسی، حتی به گرد پای اپل برسد.
خب، به نظر میرسد مایکروسافت به اندازه کافی گرد و خاک خورده باشد. چون معرفی سِرفِیس به راستی از تغییر بنیادی در نگرش این کمپانی بزرگ، و ورودش به دنیای تولید PC خبر میدهد. البته که مایکروسافت در ابتدای راه است، ولی به هر حال قدم اول را برداشته. و درست مثل باردار بودن، چیزی برای تکذیب وجود ندارد. یا هستی یا نیستی، و با معرفی تبلتهای سِرفِیس باید گفت بله، از حالا به بعد مایکروسافت وارد بازی شده و میخواهد تولیدکنندهٔ PC باشد (توجه داشته باشید که در تعریف مدرن، دسکتاپ، لپتاپ، تبلت و تلفنهای هوشمند همگی PC به شمار میروند). البته که این دوران گذار آسان و بدون درد نخواهد بود، همین الآن هم همه دارند میگویند: «مایکروسافت هم بالاخره اپلی شد.» امّا در صورتیکه این انتقال با موفقیت انجام شود، نتیجهاش یک سختافزار ویندوزی با تمرکز بر روی "خلق تجربهٔ عالی" برای کاربران خواهد بود.
همیشه وقتی یک بنگاه اقتصادی بزرگ میشود و بر بازاری تسلط مطلق پیدا میکند، یک ریسک بلندمدت وجود دارد و آن این است که بنگاه مذکور به طور افراطی بر کسب درآمد متمرکز شود و مشتریانش را از دست بدهد. برای همین هم بود که کمپانی بزرگی مثل AT&T قدیم، نابود شد و AT&T فعلی بر خاکسترهای فروپاشی آن بنا گردید. با این حال، تسلط همهجانبه مایکروسافت بر بازار پلتفرمهای غنی، در کوتاه مدت این امکان را میدهد تا کمپانی تمام منابعش را بر روی کشف راهحلهایی سودمند برای مشتریان متمرکز کند. و اگر سرنخِ تبلتهای جدیدش را به سرنخ سایر سختافزارهای در صف معرفیاش، و نیز به سرنخ خدمات ابری جدیدی مثل Azure و Office 365 گره بزنیم، چه خواهیم دید؟ بله، چشماندازی از یک کمپانی کاملاً متفاوت.
در مدل جدید، مایکروسافت شبیه یک کمپانی کابلی (تلویزیونی) عظیم خواهد بود، و نه شبیه یک کمپانی سنتی که تولیدکننده سختافزار یا نرمافزار بوده. زیاد هول نشوید، فقط این را بدانید که ما درست در این برهه شاهد یک رویداد بزرگ هستیم. مرگ مایکروسافت قدیم و همزمان تولد مایکروسافت جدید. و فقط زمان است که مشخص میکند ما چطور به کمپانی جدید خواهیم نگریست.
آدم باید کور، یا کر یا احمق باشد که تشخیص ندهد مدل قبلی که مایکروسافت برای کسبوکارش خلق کرده بود، در این روزگار به قهقرا خواهد رفت. با آن منابع عظیم جهانی، مایکروسافت قادر نبود به طوری مؤثر با تبلتهای اپل -صاحب پلتفرم اصلی بازار- یا حتی با تلفنهای هوشمند اندروید و iOS رقابت کند. و این جای تأسف داشت، چون مایکروسافت قبل از آنها وارد این بازارها شده بود.
دلیل شکست مدل کهنه مایکروسافت این است که توازن میان اثرگذاری اجزای سختافزاری و نرمافزاری از بین رفته بود، و بیشترین حاشیه سود به جیب بنگاهی میرفت که بیشترین فاصله را از مشتریان داشت. در نتیجه، کسانی که قرار بود راهحلهای نهایی را به کاربران ارائه کنند، فقط آنقدری پول داشتند که مایکروسافت برای بازاریابی جلویشان میانداخت و هیچ کنترلی بر هسته نرمافزاری که وارد سختافزارشان میشد نداشتند.
ویندوز Vista نه فقط نشانهای از به پایان رسیدن دورانِ قدیم، بلکه قویترین نشانه از این دست بود. سایر نشانهها شامل رشد حضور crapware (نرمافزارهای از پیش نصب شده) بر روی PCها بود که اعتماد و رضایت مشتریان را فدای حاشیه سود تولیدکنندگان تجهیزات اصلی میکرد. و نیز تمایل تولیدکنندگان به سرزنش علنی مایکروسافت حتی وقتی که مشکلاتِ بروز یافته تقصیر مایکروسافت نبود؛ یکی دیگر از نشانهها نیز این بود که شرکا به استفاده از اندروید روی آورده بودند. که بنا به دلایل مختلف، در بازار تبلتها به یک استراتژی شکستخورده بدل شد. مثل HP که با WebOS و Palm به قعر دریا رفت.
مدل قدیمی دیگر جواب نمیداد و اپل بزرگترین برنده این رقابت و تفرقه بود. راهی که مایکروسافت در آن پیش میرفت یکی از راههای مرگ تدریجی بود. بنابراین تصمیم گرفت دو قمار بزرگ بکند.
اگر به طور جداگانه به Surface یا Azure نگاه کنیم، الگوی جدید را نخواهیم دید. الگو زمانی رخ نشان میدهد که همزمان به هر دو نگاه کرده و تصور کنیم که اینک مایکروسافت دارد مستقیم به سراغ کاربران میرود و قصد دارد جای پای تولیدکنندگان تجهیزات اصلی را محو کند. شایعاتی هست مبنی بر اینکه مایکروسافت اعتمادش به نوکیا را از دست داده و شروع به ساخت تلفن هوشمند خودش کرده است. شایعهای که میتواند معرفی پلتفرم جدید ویندوزفون 8، و عدم بروز رسانی تلفنهای مجهز به ویندوزفون 7.5 به 8 را توضیح دهد. بر خلاف Acer که غُر زدن را شروع کرده، گویا نوکیا از بابت مراسم معرفی ویندوزفون 8 و عدم ارتقای تلفنهای برخوردار از مانگو به نسخه جدید نگران نیست، درست همانطور که تایتانیک بعد از برخورد به کوه یخ نگران نبود تا اینکه غرق شد!
معرفی تبلتهای Surface بدان معنا است که مایکروسافت در صدد کنترل کسبوکار تبلتهایش است. اگر از اشتباهات Zune درس گرفته باشد و به قدر کافی منابعْ پشتِ تلاش جدیدش بگذارد، پروژههای مکملِ این تلاش میتوانند حتی اپل را هم به وحشت بیاندازند. این مخصوصاً زمانی رنگ واقعیت به خود میگیرد که در نظر بگیریم مایکروسافت Azure را به چه منظور راه انداخته است. Azure در بر گیرندهٔ راهحلهای مبتنی بر رایانشِ ابری برای عموم مردم است، که به طرزی مؤثر شرکتهای فعال در این قلمرو را دور میزند و مستقیماً مایکروسافت را به مشتریان وصل میکند.
با بررسی نسل فعلی قابلیتهای Azure میتوان گفت حداقل یک نسل جلوتر از تمام خدمات مشابه است و سادگی در استفاده، رتبهبندی امنیتی بالا، و کارایی و سازگاری فوقالعادهای را به ارمغان میآورد. مسلماً برای خریداران تکنولوژی که مدام ترغیب به خرید مستقیم از سرویسهایی مثل خدمات ابری آمازون میشوند، Azure یک موهبت آسمانی است.
در معماری نرمافزار، لایههای متعددی بین سختافزار و کاربر نهایی هست که هر یک از آنها در پس و پیشِ خود لایههای دیگری دارند. لایه رویی همیشه باید از طریق عینیسازی و سادهسازی محتوای زیرین، یک رابط کاربرپسند را فراهم آورد. حالا مایکروسافت لایه زیرین را با لایه رویی تلفیق کرده، و ناگهان با یک الگوی پشتیبانی جدید روبرو هستیم که حول ارائه خدمات به کاربران تبلتها و سرویسهای ابری تعریف و طراحی شده. این چیزی است فراتر از آی کلاود اپل؛ و زمانی که کاربران تشخیص دهند چقدر پیشرفته است، دیگر سخت خواهد بود که با اپل همراه بمانند.
طرفداران مایکروسافت حتماً دارند بالای ابرها سیر میکنند. مگر نه؟ امّا اگر ممکن است، لطفاً برگردید روی زمین، مطلب هنوز تمام نشده. روی کاغذ، استراتژی مایکروسافت بینظیر است، طوری که حتی اپل و گوگل هم نمیتوانند با آن رقابت کنند. اما پروژه Zune هم روی کاغذ همینطور بود.
در مورد Zune، مایکروسافت نه فقط منابع کافی را اختصاص نداد، بلکه بدون درس گرفتن از اشتباه خود، آن را در چند مورد دیگر هم تکرار کرد: بینگ، اوریگامی، مدیا سرور، مدیا پلیر، مدیا سنتر، و حتی خود ویندوز فون. و اگر این اشتباه را در مورد پروژه فعلی هم تکرار کند، احتمال اینکه ویندوز شکست بخورد و تولیدکنندگان تجهیزات اصلی به سراغ پلتفرم دیگری بروند هست. همان طور که IBM رفته. یک مهاجرت بزرگ که به عنوان مثال، میزبانش میتواند یکی از نسخههای آینده Chrome OS گوگل باشد.
مایکروسافت برنده خواهد شد یا بازنده؟ این چیزی نیست که امروز یا فردا بتوان دربارهاش نظر داد، باید چند سالی منتظر ماند تا ببینیم مایکروسافت با این دگردیسی چطور کنار خواهد آمد و عکسالعمل سایر کمپانیها (به طور مشخص اپل و گوگل) چه خواهد بود. بسته به اینکه پروژه چطور اجرا شود، نتیجهاش میتواند قویترین و پرطرفدارترین مایکروسافت تاریخ را بسازد، و یا اینکه آن را به ورطهای بیاندازد که امروزه RIM و YAHOO گرفتارش هستند. نکته اینجا است که ایا مایکروسافت خواهد توانست آنقدر به کاربران نزدیک شود، که مثل طرفداری از اپل، طرفداری از مایکروسافت هم بدل به یک سبک زندگی دیجیتالی شود یا خیر. نکته دلگرمکننده این است که ناخدا بالمر آدم باهوشی است، و نمیدانم شما هم موافق هستید یا نه؛ او موقع اجرای مراسم روی صحنه، واقعاً مخوف میشود!
نمایشگر چشمی یا Optical Display که اینک به طور رسمی به آن PixelSense گفته میشود، پیشتر با میز چندلمسی مایکروسافت به دنیا معرفی شد. همان میزی که Surface نام داشت و با معرفی تبلتهای مدرن مایکروسافت در هفته گذشته، به PixelSense تغییر نام یافت.
مشخصه متمایز تکنولوژیPixelSense این است که به شما امکان میدهد علاوه بر استفاده از دستورات لمسی چندگانه برای برقراری ارتباط با دستگاه، از طریق لمس و استفاده از اشیاء واقعی، اطلاعات خود را به اشتراک بگذارید. پلتفرم PixelSense مرکب از مجموعهای است که با استفاده از سختافزار مالتی-تاچ مایکروسافت و سیستم عامل ویندوز، امکان خلق یک رابط کاربری کاملاً طبیعی را فراهم میآورد.
نمایشگر چشمیِ مایکروسافت بسیار پیشرفتهتر، و سازگارتر از نمایشگر رتینای اپل است. صفحهنمایش رتینا حجم داده زیادی را مصرف میکند که در بازاری مبتنی بر انتقال داده از طریق وای-فای و یا شبکه مخابرات، بسیار زیاد است. به بیان دیگر، مثل این است که در دوره کمبود بنزین، اتومبیلی با موتور 24 سیلندر بسازیم. رتینا برای نمایش کیفیت خوب، ویدیوهای بسیار سنگینی نیاز دارد، و در حال حاضر شبکهها (و البته جیب کاربران) برای انتقال این حجم داده اضافی به زحمت میافتند.
در سوی دیگر، نمایشگر چشمی مایکروسافت قرار دارد که یک رویکرد کاملاً متمایز را برای حل مشکل ارائه میکند. با این تکنولوژی، کل صفحهنمایش به مانند یک دوربین عمل میکند. نسل قدیمی همین تکنولوژی از پروژکتورهای پشتیبان همراه با دوربینهای قرار گرفته در زیر سطح میز استفاده میکرد. اما در نسل جدیدPixelSense و با تکنولوژی Optical Glass، مایکروسافت از شر دوربین خلاص شد و راه حلی برای اینکه خودِ نمایشگر وظیفه مشابهی را بر عهده بگیرد، یافت. این بدان معنا است که سیستم "میبیند" چه چیزی دارد آن را لمس میکند و عکس العمل خود را متناسب با شی لمس کننده (دست شما یا یک گجت دیگر مثل تلفن هوشمند) ارائه میکند. این تکنولوژی انعطافپذیری زیادی را به ارمغان میآورد؛ میتوانید گجتی را بالای نمایشگر نگه دارید تا دادهها به طور خودکار شناسایی و به دستگاه منتقل شوند؛ امنیت بایومتریک بالاتری خواهید داشت؛ و نیز تعامل دستی با اشیاء قرار گرفته بر روی صفحه به صورت آنی میسر میشود.
نمایشگر چشمی (Optical Display) بزرگترین نوآوری در زمینه تبلتهای مدرن پس از آیپد است و سطحی از تکنولوژی را به عرصه میآورد که اپل هماکنون توان هماوردی با آن را ندارد. اپل با معرفی iPad برخوردار از نمایشگر رتینا، تجربه دیداری ما در کار با تبلت را به سطحی خارقالعاده سوق داد. و به زودی با افزودن Siri به کیفیت تجربه صوتی کاربران اضافه میکند. اما اینکه چرا مایکروسافت در معرفی Surface، از تکنولوژی نمایشگر چشمی برای ارتقای تجربه لمسی کاربران بهره نجست، هنوز برای ما مشخص نیست. باید دید آیا مایکروسافت برنامهای برای استفاده از نسل جدید (سوم) این پنلها در تبلت سِرفِیس خواهد داشت یا خیر. زیرا این میتواند همان اسلحه سری باشد که معادلات نبرد تبلتها را بر هم میزند.
قابل توجه تمام کسانی که فکر میکنند رمز شکست iPad، "کیبورد" است! بیایید به سال 2010 برگردیم. ماههای منتهی به عرضه نسخه اول iPad را به یاد دارید؟ اگر به یاد ندارید، این یادآوری بد نیست؛ تمام آن آدمهایی که چیزی از تبلت سرشان نمیشد، داشتند درباره مشکلات تبلتها صحبت میکردند. جملاتی نظیر این بر زبانشان جاری میشد که «تبلتها آشغالند» یا «ملت دلشان کیبورد میخواهد» و یا «اپل تا حالا چنین محصول مزخرفی نساخته بود.» خب، بعدش چه شد؟ اپل یک تبلتِ بدونِ کیبورد به دنیا معرفی کرد و تمام آن عقل کُلها برای خریدش صف کشیدند.
بر میگردیم به امروز، مایکروسافت تبلت جدیدش سِرفِیس را معرفی کرده، البته با یک کیبوردِ خارقالعاده. و دوباره فریاد «مردم کیبورد میخواهند» به آسمان رفته. دوباره داستانسراییها شروع شده و عدهای کیبوردهای لمسی/تایپی بینظیر مایکروسافت را ویژگی برتر سِرفِیس و قاتلِ iPad میدانند. آری، بیاید همرنگ جماعت شویم و ما هم یک صدا فریاد بزنیم: «اصلاً مردم به خاطر کیبورد است که تبلت میخرند!!!» طنین زیبایی داشت، مگر نه؟
قبل از هر چیز، یک تنفس اعلام میکنم تا با هم به عکس زیر نگاه کنیم. به این سؤال بیاندیشید که «آیا یک کیبورد واقعاً میتواند عامل فروش تبلت باشد؟»
در سمت چپ HP TC1100 قرار دارد، دوستداشتنیترین تبلت-پیسی تاریخ که با توجه به زمان عرضه و -بیش از هر چیز- به خاطر کیبورد نوآورانهاش که قابل جداسازی بود در یادها مانده. و وسطی پروژهای است که اوریگامی نام داشت. تبلتی که مایکروسافت آن را در سال 2006 با یک کیبورد و پایهٔ ایستا طراحی کرد تا یک کامپیوتر فوقِ قابلحمل (Ultra-mobile PC) باشد.
طراحی هر دو محصول در زمان خودشان ستودنی بود. ولی بیایید با واقعیت روبرو شویم، نه آن تبلت-پیسی و نه این موبایل-پیسی، هیچکدام بازار مصرف را به آتش نکشیدند، هر چند کیبوردهای هر دو عالی کار میکرد. بنابراین، چرا برخی افراد هنوز هم فکر میکنند که یک کیبورد، حتی کیبورد لمسی سِرفِیس، میتواند "اسلحهای سِری" برای فروش تبلتهای بیشتر باشد؟ آن هم زمانی که مایکروسافت تکنولوژی خارقالعادهای مثل نمایشگر چشمی را در زرادخانهاش دارد!
اشتباه نکنید. من عاشق کیبوردهای فیزیکی هستم. در تمام طول روز با کیبورد سر و کار دارم، اصلاً زندگی بدون آن برایم ممکن نیست. امّا از طرف دیگر، کیبورد را برای تبلتها یک وسیله جانبی میدانم و نه یک ویژگی اصلی که بر صدر فهرست انتظاراتم از یک تبلت قرار بگیرد. بازار مصرف هم نشان داده که کیبوردها اگر چه بسته به نوع استفاده از تبلت، میتوانند وسایل جانبی کارآمدی باشند، ولی برای رفتن به جنگِ iPad فقط یک شمشیر پلاستیکی هستند.
خب، نگاهها را برای لحظهای از مایکروسافت بر میگیریم. در روزهای گذشته و با معرفی سِرفِیس ابراز نظر در مورد اینکه "قاتل آیپد" آمد آغاز شد. این جنگی نبود که یک طرف راه بیاندازد و طرف دیگر ساکت بنشیند، از طرفی اجتنابی هم از وقوعش نبود. اما تاریخچه شکستهای تبلتی مایکروسافت به کنار، بیایید ببینیم چه شد که اپل بازار را به تسخیر در آورد.
این موفقترین تبلت کرهٔ خاکی (و البته منظومه شمسی) شبیه هیچچیزی نیست جز یک تبلت. بله، میشود کیبورد هم به آن وصل کرد. ولی کمتر کسی را پیدا میکنید که کیبورد را برای آیپد یک ویژگی حیاتی بداند. مهمتر اینکه کسی آن را یک لپتاپِ کاذب هم نمیداند. اصلاً استیو جابز در مراسم معرفی اولین آیپد گفت: «ما داشتیم فکر میکردیم که آیا جا برای یک دستهٔ جدید از ابزارهای دیجیتال در این بین (بین لپتاپ و اسمارتفون) وجود دارد یا خیر.» و آنطور که معلوم شد، وجود داشت. پس فقدان کیبورد نه تنها منجر به شکست آیپد نشد بلکه درست بر عکس، علت موفقیتش بود.
و اگر قرار است سِرفِیس این موفقیت را تکرار کند، چه نیازی دارد که لباس یک لپتاپ را بر تن کند؟ البته منکر نیاز برخی افراد به تبلتی با یک کیبورد خوب نیستیم و مایکروسافت هم با طراحی یکپارچهٔ کیبورد برای تبلت، به خوبی این حق را محترم شمرده. حقی که ناشی از انتظارات بالای مردم از تبلت ویندوزی برای پوشش جنبههای تولید محتوا در کنار قابل حمل بودن است. اما به زبان ساده باید گفت که کیبوردهای زیبای سِرفِیس، قرار نیست موفقیت این تبلت را رقم بزنند. به زودی حرفهای به دور از منطق فروکش میکند و دیگر کسی کیبوردِ سِرفِیس را "قاتل" آیپد معرفی نخواهد کرد. در عوض، با معرفی دقیقتر ویژگیهای سختافزاری سِرفِیس و تست عملکرد آن، یک قضاوت واقعی از اولین محصول مایکروسافت جدید خواهیم داشت.
جهت مشاهده ریزمصرف روی کلید نمایش کلیک کنید |
تمامی کالاها و خدمات این فروشگاه،حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعالیتهای سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است